در اواسط قرن نوزدهم میلادی بود که وجود انرژی اسکالر برای اولین بار در 4 معادله بنیادین توسط یک ریاضیدان اسکاتلندی به نام "جیمز کلارک ماکسول James Clerk Maxwell" ، پیشنهاد شد . معادلاتی که پایه دانش الکترومغناطیس را بنا نهادند .
لازم نیست که سعی کنید که این معادلات را بفهمید.
فقط در توضیح مختصری بد نیست بدانید ، B در این معادله به میدان مغناطیسی اشاره دارد و E به میدان انرژِی اشاره دارد و ما بقی پارامترها در این معادلات حرف یونانی چون اپسیلون و دلتا هستند و آن علامت مثلث وارونه علامت دیفرانسیل برداری است.
ولی همه آن را فراموش کنید . نقطه کلیدی در این معادلات و آنچه آنها را تاریخ ساز کرده است علامت ρ که به مفهوم چگالی بار الکتریکی اسکالر ( Scalar Charge Density ) است . لذا این برای اولین بار بود که وجود انرژی اسکالر بصورت تئوریک پیشنهاد شد.
این کشف دید کلی ما نسبت به فیزیک و متافیزیک (ماورا الطبیعه) را متحول می کند . استفاده صحیح از این انرژی در راه درست و بهبود شرایط می تواند تحویلی عظیم در زمینه های درمانی زندگی میلیاردها انسان را پدید آورد .
با استفاده از تکنولوژی بدست آمده از الکترومغناطیس اسکالر حتی قادر خواهیم بود که واقعیت فیزیکی را نیز دستکاری کنیم و در سطح ملکولی به تغییر دادن عناصر دست بزنیم و حتی ملکول هایی که در شرایط عادی ساخت آنها غیر ممکن است را بسازیم و در واقع تمام بیماریها را می توان با آن درمان کرد و برای تمام افراد جهان زندگی پربار و سرشار از سلامتی را ایجاد کرد . چیزی شبیه به کیمیاگری !!
و جالب است بدانید هر تحریک عصبی در بدن ما ، در حقیقت یک جریان الکتریکی است و هر سلول کوچک در درون بدن ما در واقع باتری مینیاتوری است که در زمانیکه بدن در سلامتی کامل بسر می برد ولتاژی در حدود 70 تا 90 میلی ولت تولید می کند .
ماهیچه های بدن ما با استفاده از انرژی شیمیایی نیرو گرفته و حرکت می کنند . استیک و سیب زمینی که ما برای شام می خوریم در واقع همانند بنزینی عمل می کند که بروی آتش می ریزیم . عمل تغذیه و غذا خوردن دقیقا مشابه ریختن زغال سنگ به درون یک کوره حرارتی است . عمل هضم غذا در بدن ما چیزی جز سوختن و تولید انرژی برای ادامه حیات نیست . البته این فرآیند سوختن با سرعت بسیار کمتری از شرایط عادی صورت می گیرد .
چیزی که ما آن را به نام مرگ می شناسیم و همگی تجربه خواهیم کرد در واقع خاموش شدن جریان الکتریکی در درون مغز است .
آری به راستی که حیات و زندگی به معنی انرژی و جریان انرژی است.
اگر این انرژی را بهینه و اصلاح کنیم ، در واقع سلامتی بدنی خود را بهینه کرده ایم .
انرژی به ذات خود نه خوب است و نه بد !!
الکتریسته ای که توسط یک دستگاه ماساژ فیزیوتراپی استفاده شده و ماهیچه های بدن ما را تحریک می کند و به بدن ما بهبودی و سلامتی می بخشد ، دقیقا همان الکتریسته ای است که در یک زندان و یک صندلی الکتریکی برای اعدام یک جنایتکار محکوم به اعدام استفاده می شود .
حالا آیا می توانیم بگوییم الکتریسته خوب است یا بد ؟
جواب این سئوال هیچکدام است .
پس انرژی به خودی خود نه خوب است و نه بد . مسئله اصلی این است که ما از چه فرکانس و دامنه ای استفاده می کنیم و از آن چگونه استفاده می کنیم .
همان نور لیزری که برای نابود کردن یک موشک در جنگ از آن استفاده می شود ، همانی نوری است که توسط یک چشم پزشک در مطب برای عمل لیزیک از آن استفاده کرده تا بیماری چشم شما را معالجه کند.
تنها تفاوت در انتخاب فرکانس و دامنه مناسب است .
استفاده مناسب و صحیح از انرژی در هنر درمانگری ، داستان و تاریخچه ای طولانی و برجسته ای دارد . از ماشین های TENS در فیزیوتراپی گرفته تا لیزرهای چشم پزشکی و پوست و مو و استفاده از امواج صوتی در ماشین های سنگ شکن کلیه و استفاده از اشعه ایکس و میدان های مغناطیسی برای دیدن و رویت درون بدن انسان واستفاده از نور برای پاکسازی و تصفیه خون ، همه و همگی بستگی به انتخاب مناسب فرکانس و دامنه دارد .
بدن خود را به اندازه فرکانس مناسب شارژ کنید و پس از آن از بیمار شدن خود جلوگیری کنید .